صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 19 صفحه بعد

فقط به عشق تو

گرفتن دست هایش آرزویم بود....

اما از بخت بدم...

مچش را گرفتم...!!

[ 29 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 16:53 ] [ olympus ] [ ]

بعضی از مردها ....

انقدر مرد هستند...

که ....

یک زن .....

میتواند باخیال راحت......

.

.

.

زن باشد...!!

[ 29 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 16:52 ] [ olympus ] [ ]

چه گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تک پری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آهان فهمیدم تک تک با همه میپری..!!

[ 29 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 16:51 ] [ olympus ] [ ]

دختر ها بی تقصیرند....

این روزها آدم نمیبینند....

تا برایش حوا باشند....!

[ 29 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 16:29 ] [ olympus ] [ ]

چــهـ زیبـ ـاستــ ـ وقتـ ـی میفهمــ ـی

کســـ ـی زیــر ایـن گنــبد کبــود

انتظــارتــ ـ را میـکشـــــد

چــهــ شیــــــرین اســـــتـ

طعــمــ ـ پیامکــ ـی کــهــ میگـــوید :

” کجـــ ــایـی” …..؟

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 20:7 ] [ olympus ] [ ]

میدونی بهشت کجاست؟

یه فضای چند وجب در چند وجب

بین بازوهای کسی که دوستش داری

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 20:5 ] [ olympus ] [ ]

چه لذتی بالاتر از این که:
"اسمت"
قسم راست
یک نفر باشد..

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:54 ] [ olympus ] [ ]

چقدر سخته...

تو هق هق گریه هات

نفس کم بیاری

اما...

عشقت به یکی دیگه بگه نفسم...

987.jpg
[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:52 ] [ olympus ] [ ]

فریاد
خداوندا به من بیاموز:

دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند

عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند

محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند

بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند


و بخندم با کسانی،

که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:50 ] [ olympus ] [ ]

بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن
نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:46 ] [ olympus ] [ ]

ن از تمــــــــــــــــام آسمـــــــــان یک باران را میخواهـــــــــم
از تمـــــــــــــام زمین یکـــــــــ خیابان را واز تمـــــــــــــام تـــــــــــــــــو....

یکـــــــــــ دست که قفــــــــــل شـود در دست من...♥

638.jpg
[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:21 ] [ olympus ] [ ]

کافه چی.قهوه ام را شیرین کن.ان روزها که تلخ میخوردم روزگارم شیرین بود

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:46 ] [ olympus ] [ ]

کهنه فروش داد میزد:
اسباب کهنه میخرم
چراغ شکسته میخرم...
بی اختیار داد زدم: کهنه فروش!!!
قلب شکسته می خری؟!!
ندا آمد:
شکسته های دلت را به بازار خدا ببر؛ خدا خود بهای شکسته دلان است.
وقتی سکوت خدا را در برابر راز و نیازت دیدی نگو خدا با من قهر است! او به تمام کائنات فرمان سکوت داده تا صدای تو را بشنود پس حرف دلت را بگو.

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:43 ] [ olympus ] [ ]

خدایا میترسم بگم شکرت بابت این زندگی...

فکر کنی دارم بهت تیکه میندازم!

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:41 ] [ olympus ] [ ]

دلتنگی پیچیده نیست.

یک دل...

یک اسمان...

یک بغض...

و ارزو های ترک خورده!

به همین سادگی...

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:40 ] [ olympus ] [ ]



اسمش را ميگذاريم : دوست مجازي اما آنسو يك آدم حقيقي نشسته است . . .


خصوصياتش را كه نميتواند مخفي كند . . .


وقتي دلتنگي هايش را مينويسد وقت ميگذارد برايم . . .


وقت ميگذارم برايش . . . نگرانش ميشوم . . . دلتنگش ميشوم . . .


وقتي در صحبت هايم ،‌ به عنوان دوست ياد ميشود . . .


مطمئن ميشوم كه حقيقي ست ، هر چند كنار هم نباشيم . . .


من برايش سلامتي و شادي آرزو دارم هر كجا كه باشد . . .

{-43-}{-43-}دوستت دارم دوست مجازی من{-43-}{-43-}

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:39 ] [ olympus ] [ ]

دسـت بـه “صورتـم” نـزن !

می تـرسم بیـفتـد

نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !

و بعــد

سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد

و بـاز

من بمانم و تنهــــــایی …!!!

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:32 ] [ olympus ] [ ]

هربـآر میـפֿـوآهـم بـﮧ سمتت بیـآیــم
یـآבم مـی اُفتـב ڪـﮧ
בلـتنـــگـی
بهـآنـﮧﮮ פֿـوبـی بـرآﮮ تكــرآر یك اِشتبــــآه نیست.....
این پست حرف دل خودم بود

[ 21 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:32 ] [ olympus ] [ ]

پـــــســر بــایــد بــاشــی تــا بــفــهمــی پــول گــرفــتــنــ ازپــدر
چــقــدرســخــتــه ...
پــســر بــایــد بــاشــی تــابــفــهــمــی 2ســال
تــنــهــای تــنــهــا غــربــتـــِ ســربــازی کــشــیــدنــ چــقــدرسـخـتـه...
پــســربــایــد بــاشــی تــابــفــهــمــی دلــهــره ی شــغــل آیــنــده
داشــتــنــ چــقــدرســخــتــه ...
پــســربــایــدبــاشــی تــابــفــهــمــی از
دســتــ دادنِ عــشــقــتــ بــخــاطــرپــول چــقــدر ســخــتــه ...
پــســربــایــد بــاشــی تابــفــهــمــی بــوق زدن پــشــتــِ مــاشــیــنِ
عــروسِ عــشــقـــتـــ چـــه حــالــی داره ...
پــســربــایــد بــاشــی تــابــفــهــمــی خــوردنِ
بــُغــض بــرای ایــنــکـــه مــســخــرتـــ نــکــنـــن کـــه داره گــریــه
میـــکــنــه چــــــــقــــــدر ســــخـــــتـــــه ...
"لآیــْڪْ بـــِـزَטּ✿✿ ڪامِنْت بــِذ ـآ އ✿✿

215b833e4c689f7343b8e6e63fc810df_500.jpg
[ 19 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:27 ] [ olympus ] [ ]

کنــارت هستند تا کـــی !؟


تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …


از پیشــت میروند یک روز کدام روز ؟!


وقتی کســی جایت آمد …


دوستت دارند تا چه موقع !؟


تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …


میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …


فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !


و این است بازی باهــم بودن

[ 17 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:31 ] [ olympus ] [ ]

وقتـــی دلـــت گــرفتـــه

وقتـــی غمگینـــی
وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری…
حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــه خــوبـــی هستــــی..

fxc7v01m17hz8zr5gn7n.jpg
[ 17 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:22 ] [ olympus ] [ ]

لایک یعنی چی ؟

1979730_286410214869111_619267240_n.jpg
[ 17 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 19:4 ] [ olympus ] [ ]

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست !


مرا شاد میکند !

لبخند را به دنیایم هدیه میکند . . .


حتی این روزها گاهی پرواز میکنم !


من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز تو این دنیا دوست دارم !

د
[ 17 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:45 ] [ olympus ] [ ]

آنها که می دانند چیزی نمی گویند...
آنها که می گویند چیزی نمی دانند...
وقتی استاد وارد شد از او پرسیدند این جمله یعنی چه؟
استاد گفت : کدامیک از شما بوی گل رز را می شناسید؟
همه آنها می دانستند.
... سپس گفت : آنها را با کلمات بیان کنید.
همه آنها ساکت بودند.

 
[ 9 / 1 / 1393برچسب:, ] [ 18:52 ] [ olympus ] [ ]

گرد خاكستري نشسته بر مو هاي مرد

موهاي يكدست مشكي و زيباي جوانيش را پشت در هاي فراموشي گذاشته بود

آهسته آهسته  صداي ترق ترق عصا صداي گام هايش را هم نا مفهوم كرده بود

نيمكت چوبي خسته از روزگار منتظرش بود..........

مرد به آرامي نشست و با دل انگشتش سر لامي شكل عصا را نوازش داد

و بر بال نسيم جاي گرفت........

نسيم گرد خاكستري را كنار زد و عصا را به جوي آب سپرد..........

نسيم دست در دست مرد  از حلقه هاي ازدواجشان عبور كردند

و به لطافت و نرمي گل طفلي را بوسيدند.......

 

كه امروز نميدانند كجاست.....................

[ 27 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 10:31 ] [ olympus ] [ ]

نیمه شب آواره و بی حس و حال
در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ایی آغاز کردیم در خیال
دل بیاد آورد ایام وصال
از جدایی یک دو سالی میگذشت
یک دو سال از عمر رفت و برنگشت
دل بیاد آورد اول بار را
خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی آن اسرار را
آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازی مبهم و سر بسته بود
چون من از تکرار او هم خسته بود
آمد و هم آشیان شد با منو
هم نشین و هم زبان شد با منو
خسته جان بودم که جان شد با منو
ناتوان بود و توان شد با منو
دامنش شد خوابگاه خستگی
این چنین آغاز شد دلبستگی
وای از آن شب زنده داری تا سحر
وای از آن عمری که با او شد به سر
مست او بودم زدنیا بی خبر
دم به دم این عشق میشد بیشتر
آمد و در خلوتم دم ساز شد
گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش…
گفتمش در عشق پا برجاست دل
گر گشایی چشم دل زیباست دل
گر تو ذورق وان شوی دریاست دل
بی تو شام بی فرداست دل
دل ز عشق روی تو حیران شده
در پی عشق تو سرگردان شده

گفت…
گفت در عشقت وفادارم بدان
من تو را بس دوست میدارم بدان
شوق وصلت را به سر دارم بدان
چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من
با تو زیبا می شود فردای من

گفتمش عشقت به دل افزون شده
دل زجادوی رخت افزون شده
جز تو هر یادی به دل مدفون شده
عالم از زیباییت مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش
طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود
بحر کس جز او در این دل جا نبود
دیده جز بر روی او بینا نبود
همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
خوبی او شهره عافاق بود
در نجابت در نکویی طاق بود

روزگار…
روزگار اما وفا با ما نداشت
طاقت خوشبختی ما را نداشت
پیش پای عشق ما سنگی گذاشت
بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر این قصه هجران بود و بس
حسرت و رنج فراوان بود و بس
یار ما را از جدایی غم نبود
در غمش مجنون عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست
ساده هم آن عهد و پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست
این خبر ناگاه پشتم را شکست
آن کبوتر عاقبت از بند رفت
رفت و با دلداری دیگر عهد بست
با که گویم او که هم خون من است
خسم جان و تشنه خون من است
بخت بد بین وصل او قسمت نشد
این گدا مشمول آن رحمت نشد
آن طلا حاصل به این قیمت نشد
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
از غمش با دود و دم هم دم شدم
باده نوش غصه او من شدم
مست و مخمور و خراب از غم شدم
ذره ذره آب گشتم کم شدم…
آخر آتش زد دل دیوانه را
سوخت بی پروا پر پروانه را

عشق من…
عشق من از من گذشتی خوش گذر
بعد از این حتی تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بیرون کن ز سر
دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یک بار از من بشنو پند
بر منو بر روزگارم دل مبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود
عشق دیرین گسسته تار و پود
گر چه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود…
بعد از این هم آشیانت هر کس است
باش با او یاد تو ما را بس است

[ 25 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 18:39 ] [ olympus ] [ ]


عشق واقعی اونجاست که دختره از شدت عصبانیت با مشت بکوبه

روسینه ی عشقش بگه برو برو تنهام بذار ولی اون اروم بغلش کنه

وبگه نزن دستات درد میگیره.....

[ 21 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 18:9 ] [ olympus ] [ ]

هیچ وقت برای تنـــــــــــــــهایی خودم گریه نکردم.......

دلــــــــتنگ آن هایی شدم که تنهایم گذاشتند.......

[ 21 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 17:59 ] [ olympus ] [ ]

بعضی وقتها مجبوری تو فضای بغضت" بخندی" .....

دلت بگیره ولی " دلگیری" نکنی...

شاکی  بشی ولی "شکایت" نکنی.......

گریه کنی اما نذاری "اشکات" پیدا بشن........

خیلی چیزارو ببینی ولی " تدیدش " بگیری......

خیلیها دلتو بشکنن و تو فقط " سکوت " کنی..........


1389716074.jpg

[ 16 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 10:51 ] [ olympus ] [ ]

http://mj9.persianfun.info/img/92/9/Namayesh-Ehsas17/04.jpg


همه در باران تند تند راه می روند!

این منم که می ایستم و با چشم هایم به تو فکر میکنم...

[ 16 / 12 / 1392برچسب:, ] [ 10:49 ] [ olympus ] [ ]